English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5979 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
and U دروازه الکترونیکی که تابع "و" منط قی را روی سیگنالهای الکتریکی انجام میدهد
hardwired logic U تابع منط قی یا برنامهای که در سخت افزار نصب شده است و از وسایل الکترونیکی مثل دروازه ها و نه نرم افزار استفاده میکند
Other Matches
circuit U مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And
circuits U مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And
OR function U پیاده سازی الکترونیکی تابع OR
EXOR U پیاده سازی الکترونیکی تابع EX OR
gates U پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gates U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
EXNOR U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
exclusive U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate U مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gates U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gates U مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
NEQ U پیاده سازی الکترونیکی تابع NER
gates U مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
non equivalence function U پیاده سازی الکترونیکی تابع NEQ
gate U مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gate U پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
NOR function = U مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد
NOT function U مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد
NAND function U مدار الکترونیکی که دارای تابع NAND است
gates U قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
gate U قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
enable U استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enabling U استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enables U استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enabled U استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
coincidence function U دروازه منط قی که تابع AND منط قی روی سیگنالهای الکتریکی ایجاد میکند
combinational U تابع منط قی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است
ULA U قطعهای که حاوی تعداد مدار منط قی جدا و دروازه هایی که سپس توسط مشتری وصل می شوند تا تابع مورد نظررا انجام دهند
nest U 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nests U 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
team handball court U مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout U پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
kick save U نجات دروازه با پای دروازه بان
solid-state U وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
electronic office U محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
ebam U Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
electronic element U بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
goal judge U داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
equivalence U 1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
stubbed U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stub U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
libraries U تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubbing U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubs U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
library U تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
element U دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
elements U دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
whiter U پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whitest U پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
white U پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
e mail U علامت اختصاری پست الکترونیکی پست الکترونیکی
electrosensitive printer U چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
goalposts U تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalpost U تیر دروازه تیر عمودی دروازه
electro optics U وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
gateways U دروازه
gate U دروازه
portals U دروازه
portal U دروازه
goal area line U خط دروازه
gates U دروازه
goals U دروازه
goal U دروازه
gateway U دروازه
port U دروازه
hoop U دروازه
barbacan U دروازه
hoops U دروازه
barbican U دروازه
re entry U فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re-entry U فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
goalie U دروازه بان
goals U دروازه بان
goal U دروازه بان
gatekeeper U دروازه بان
gatekeepers U دروازه بان
goal tender U دروازه بان
goalar U دروازه بان
starting gate U دروازه شروع
logic gate U دروازه منطقی
goal keeper line U خط دروازه بان
goal keeper U دروازه بان
keeper U دروازه بان
goal mouth U دهانه دروازه
goal posts U پایههای دروازه
goal crease U محوطه دروازه
keepers U دروازه بان
wickets U دروازه کوچک
wicket U دروازه کوچک
gate keeper U دروازه بان
tend goal U حفظ دروازه
tend goal U دروازه بانی
keep goal U دروازه بانی
own goal U گل به دروازه خودی
attacting zone U منطقه دروازه
octroi U مالیات دم دروازه
puck stopper U دروازه بان
in goal U دروازه بان
save U نجات دروازه
goalkeeper U دروازه بان
gatepost U بازوی دروازه
goalies U دروازه بان
between the pipes U تیر دروازه
hoop U دروازه کروکه
own goals U گل به دروازه خودی
goalkeepers U دروازه بان
gateposts U بازوی دروازه
saves U نجات دروازه
octroi U دروازه بانی
saved U نجات دروازه
goal area U منطقه دروازه
hoops U دروازه کروکه
catching glove U دستکش دروازه بان
crossbar U تیرک افقی دروازه
gates U دروازه شروع اسکی
goalkeepers U دروازه بان فوتبال
changing the goal keeper U تعویض دروازه بان
goal games U بازیهای دروازه دار
twentyfive U خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
double reverse U شوت برگردان به دروازه
flopper U دروازه بان شیرجه رو
crossbars U تیرک افقی دروازه
warders U نگهبان دروازه یا قصر
upright U تیرک عمودی دروازه
goalposts U تیرک عمودی دروازه
gatehouse U اطاق دروازه بان
gatehouses U اطاق دروازه بان
goalkeeper U دروازه بان فوتبال
warder U نگهبان دروازه یا قصر
He was approaching the gate. U او [مرد] به دروازه نزدیک شد.
fast break U حمله سریع به دروازه
goalpost U تیرک عمودی دروازه
gate post U تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
petard U بمب دروازه ریز
shootings U شوت بسوی دروازه
offside line U خط فرضی موازی با دروازه
deciding U نزدیک به دروازه حریف
standup goalie U دروازه بانی ایستاده
shooting U شوت بسوی دروازه
gate U دروازه شروع اسکی
long ball U پرتاب از دور به دروازه
shot direct at goal U شوت مستقیم به دروازه
sally port U دروازه عبور از قلعه
sally port U دروازه بزرگ قلعه
goal kick U شوت بسوی دروازه
goalthrow U پرتاب دروازه بان
goal umpire U دروازه بان واترپولو
gateposts U تیر چار چوب دروازه
defensive U منطقه دفاعی شامل دروازه
logic U دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
clears U دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clears U دفع توپ ازحوالی دروازه
clearer U دفع توپ ازحوالی دروازه
clearest U دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clearer U دورکردن گوی از نزدیک دروازه
gatehouse U اطاق یازندان بالای دروازه
gatehouses U اطاق یازندان بالای دروازه
active U دروازهای که برخلاف دروازه نافعال
seelos U دروازه بشکل اچ در مارپیچ کوچک
gatepost U تیر چار چوب دروازه
clearest U دفع توپ ازحوالی دروازه
nineteen U علامت تعویض دروازه بان
stick glove U دستکش کلفت دروازه بان
nineteens U علامت تعویض دروازه بان
touch in goal U محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
in U توپی که وارد دروازه شده
drop a goal U ضربه زدن بر فراز دروازه
touch in goal line U ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
punch the ball U مشت کردن دروازه بان
send-offs U حرکت اسبها از دروازه شروع
send-off U حرکت اسبها از دروازه شروع
clear U دفع توپ ازحوالی دروازه
send off U حرکت اسبها از دروازه شروع
clear U دورکردن گوی از نزدیک دروازه
in- U توپی که وارد دروازه شده
peels U گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
drop goal U رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
dropped goal U رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
battering rams U میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
battering ram U میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
peel U گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
heavy U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
hanging-post U [تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
goal throw U پرتاب ازاد دروازه بان واترپولو
uprights U تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
goal kick U ضربه ازاد مستقیم روی دروازه
field player U بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
field goal U رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
faubourg U قسمتی ازشهر که بیرون دروازه باشد
A creaking gate hang long. <proverb> U یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
end zone U منطقه 09 متری بین خط دروازه و خط انتهایی
heavier U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heaviest U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heavies U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
electronic U الکترونیکی
Recent search history Forum search
1Poked back
0كشيدن دروازه از چوكاتش
0تابع تولید همگن چیست؟
0موقع پرداخت الکترونیکی مبلغی نوشته شده درجایی که پرداخت کننده بایدمبلغ بزند
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
0حداکثر یا حداقل تابع ریاضی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com